دوتا عاشق با هم ازدواج کردن وضع پسره زياد خوب نبود برا همين هميشه کار ميکرد تا زنش راحت زندگي کنه گاهي وقتا حتي شبا هم کار ميکرد. همه کار ميکرد.کارگري فروشندگي حمالي عملگي .سخت کار ميکرد اما حلال.هيچ وقت دست خالي نميومد خونه.وقتي ميومد دختره با جون و دل ازش استقبال ميکرد.ماساژش ميداد براش غذا ميذاشت
سلام کاربر عزیرراوه:با عرض پوزش برای بهرمندی شما از سایر امکانات لازم است عضو شوید نگران نباشید فقط30ثانیه زمان می برد-مشکلات خود را در انجمن مطرح کنید