تی تک| سایت تفریحی

جدید ترین مطالب
بخش بایگانی

 قالب کتاب : PDF (مخصوص کامپیوتر) – JAR (جاوا) و EPUB (کتاب اندروید و آیفون)

 پسورد :www.raveh.ir

 منبع : www.raveh.ir

 با تشکر از بهاره مصلح عزیز بابت نوشتن این رمان زیبا .

 

 دانلود کتاب برای کامپیوتر (نسخه PDF)

 دانلود کتاب برای موبایل (نسخه پرنیان)

 دانلود کتاب برای موبایل (نسخه کتابچه)

 دانلود کتاب برای موبایل اندروید و آیفون (نسخه EPUB)

android دانلود رمان آدم و حوا | گيسوي پاييز کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) دانلود کتاب برای اندروید (نسخه APK)

 

21 دانلود رمان آدم و حوا | گيسوي پاييز کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) قسمتی از متن رمان :

 

مهشاد
ادای کسانی که چندششان شده در می آورم و می گویم:
-ای,شوهر ذلیل بدبخت!حالا اگه یه ساعت نبینیش می میری؟اصلا چرا خودش نیومد؟
با لب و لوچه ی آویزان می گوید:
-می گه از احسان خجالت می کشم. حس می کنم هر چی تو ذهنم هست می خونه.
می خندم.
-چشم بازارو کور کردی با این شوهر کردنت پریسا.
اخم می کند. میدانم به خاطر امیر می میرد.
-چشه مگه بچه ام؟
-هیچی. فقط همیشه خدا ذهنش درگیر مسایل مثبت هجدست.
با خونسردی میگوید:
-خب باشه. چه اشکالی داره؟من که از خدامه.
در کمد را باز می کنم. بلوز قرمز و شلوار جذب مشکی ام را که سوغاتی جدید احسان هستند بیرون می کشم.
-باشه. اشکال نداره. حالا پاشو برو اماده شو. چون منتظرت نمی مونم. به اندازه ی کافی دیر شده.
به سمت در می رود و می گوید:
-یه ساعت بیشتر طول نمی کشه. نگران نباش.
هم زمان با بیرون رفتنش به این فکر می کنم که پریسا کاملا از دست رفته.
دوش می گیرم و بعد از یک ساعت حاضر و اماده به انتظار پریسا و پارسا مقابل درب خانه می ایستم.خانه ای که از شش سالگی درونش نفس کشیدم و حالا طبقه ی دومش مال خودم است و چراغ های خاموشش تنهایی ام را فریاد میزند.دلم مثل همیشه برای خودم می سوزد.

 

مطالب مرتبط

تظرات ارسال شده

کد امنیتی رفرش